خورشید گرفتگی نشان قوچ
فعال شدن انرژی کهن الگوی ویرانگر
در جهان دو گونه مردم اند:ایزدیان و اهریمنیان.
درباره گروه اول به تفضیل سخن گفته ام واینک ای پارتا،درباره گروه دوم نیز بشنو:
اهریمنیان نه می دانند که چه کنند و نه می دانند که چه نکنند.
صفا،نیکوکاری و راستی در آنان نتوان یافت.
دلشان پر از وسوسه ی بی شمار آرزو ها،که تنها مرگ میتواند آن را پایان بخشد!
بزرگترین هدف آن ها سیراب کردن هوس هاست،و جز آن به چیزی نمی اندیشند.
من این تبه کاران شریر دژخوی را که فرومایه ترین مردمان اند،در رحم اهریمنان جای مید دهم.
و آنان از یک زندگی به زندگی دیگر منتقل میشوند،بی آنکه من را دریابند
و هربار به مرتبه ای فروتر سقوط میکنند.
-بهگود گیتا-سرود خدایان
روز 20 آوریل،ساعت 7:43 صبح به وقت تهران،دومین ماه نو نشان قوچ در کنار گره های کارمیکی یعنی نودها،اتفاق می افتد.این ماه نو به خاطر مقارنه شدن با نودها،خورشید گرفتگی نامیده میشود.این خورشید گرفتگی،هیبرید یا دورگه نامیده میشود و گرفتگی نایابی محسوب میشود.
گره های کارمیکی،در واقع انسدادهایی هستند که در کالبد نورانی یا اختری بشر،به خاطر کارماهای زندگی های گذشته،ذخیره شده و فرد را از مسیر روشنایی و راستی،دور و دورتر میکنند.خورشید گرفتگی در دوران باستان،نماد فعال شدن چشم خداوند بود،زمانی که ظواهر دنیای ماده،در انرژی تاریکی و خلا،ماهیت و اهمیت خود را از دست میدادند و فرد به محضر آگاه ترین آگاهان،فرا خوانده میشد.جایی که خود کیهان،تجلی ظواهر و دنیای ماده را به سخره میگیرد و از بشر این سوال را میپرسد:
ایا حقیقت را یافتی؟یا در دروغ و فریب خود را رها کرده ای؟
ایا روح خود را با همین هویت کوچک و زمینی تعریف میکنی؟
خورشید گرفتگی،نماد ترکیب اضداد است،جایی که دنیای ماده و روح در کنار یکدیگر قرار گرفته و سه رکن عالم هستی،یعنی کیفیت ها(مودال ها)،در یک صف قرار میگیرند.سه رکن عالم هستی،در فرهنگ هندی،راجاس(که به معنای تحرک و هیجان و حرارت است)،تاماس(حالت رکود و فسردگی و سنگینی)و ستوا(حالت اعتدال و صفا و روشنایی است)میباشند.در هنگام خورشید گرفتگی،رکن خورشید که راجاس نام دارد،در کنار رکن ماه که تاماس است،جای میگیرد تا دروازه ی فراخواندن ستوا در جهان مادی را، با یکدیگر،فرا بخوانند.
خورشید گرفتگی و هم ماه گرفتگی،نماد دورانی است که انسانیت در برابر اصل راجاس قرار میگیرد و اگر موردی در حال برهم زدن اعتدال و عدالت الهی است، روح فرد رکن تاریکی و ویرانی را ،صدا میزند.
رکن تاریکی،که همان کهن الگوی ویرانگر در خلقت نامیده میشود و هر ساله با انرژی ماه و خورشید گرفتگی فعال میگردد،از همه چیز جداست اما در درون همه است.از همه دور است و به همه نزدیک،از همه ی عالم ها ظاهر شده و نشده است.گرفتگی ها،فرصتی برای انسان ها است تا با شهود خود،رکن تاریکی را به زندگی خود برای زندگی در مسیر رسالت الهی روح خدا،احضار میکند.رکن تاریکی،همان قانون آنتروپی در فیزیک است،یعنی گرایش کیهان به افزایش بی نظمی و اغتشاش،ترتیب طبیعی کیهان است!زندگی دنیوی،نظم را به کیهان بی نظم،تحمیل میکند و آنتروپی،برخلاف این نظم عمل میکند.وقتی اضداد با یکدیگر در گرفتگی ها هم قدم میشوند،ذهن هوشیار،از طبقه ی نظم و بی نظمی فراتررفته و به ملاقات با اصل آفرینش کیهان میرود.
انرژی خورشید گرفتگی در چارت تولد،انرژی فعال سازی از دست دادن هاست،چراکه با این انرژی،ترس در انسان بیدار شده و در نتیجه سفر فرد به سوی دگرگیسی را شروع میکند.این سفر،سفر هشیاری ناگهانی نسبت به فناپذیری و احساس ناتوانی است و در پی آن،فعال شدن احساساتی مثل همدلی و تسلیم و فروتنی است.در هرخانه ای از چارت تولد که این گرفتگی ها حضور دارند،همان جا باید دست به پاکسازی انسداد ها زده شود.
این خورشید گرفتگی در نشان قوچ،به هر فردی،ناپایداری زندگی زمینی را نشان میدهد،این زندگی زمینی همواره با دلبستگی های ایگو تعریف میشود،اینکه چه چیزی واقعا مهم است و انسان را از وسواس شدید نسبت به شهرت،موفقیت و ثروت و ...،آزاد بکند.انکار گسترده ی انرژی ویرانگر یا همان مرگ،انسان را ناخوداگاهانه به سوی نابودی زندگی خود سوق میدهد.هیچ فردی هرگز کاملا آماده ی روبه رویی با انرژی گرفتگی ها یا همان ویرانگر نیست،چراکه این انرژی در اوج موفقیت فرد و زمانی که هویت کاملا رشد یافته و مطمئن از توانایی ها خود دارد،پدیدار میشود.این انرژی ناگهان تمام معنی هایی که فرد در زندگی خود تعریف کرده است را پوچ و توخالی جلوه میدهد!درس اصلی گرفتگی ها،رهاکردن مشتاقانه است.دست کشیدن از کارماها و ارزوهای زندگی گذشته که نماد ان نودجنوبی در چارت تولد است و رفتن به سوی رهایی و رستگاری روح که نود شمالی نماد ان است.هنگامی که نیاز به تغییر یا کنار گذاشتن چیزی را بدون انکار رنج و درد همراه آن،درک میکنیم،انرژی ویرانگر در مثبت ترین ارتعاش خود قرار میگیرد.در پی هرمرگی،تولدی دوباره وجود دارد.در پی مرگ هوا و هوس های نفسانه،خواسته های روح الهی پا به میدان میگذارد.
پلوتو،در صفر درجه ی نشان اکواریوس،با این خورشید گرفتگی در زاویه مربع قرار میگیرد.نشان اکواریوس نماد خیر جمعی و بالابردن ارتعاش بشریت است،درحالی که نشان قوچ،تنها به خواسته های فردی و خیر خود اهمیت میدهد.درس این گرفتگی،دیدن تصویر عظیم تر نقش انسان برروی زمین و بشریت است،زمانی که با خواسته های خودخواهانه و خودبینی،اینده ی بشریت و نسل های بعدی را که نشان اکواریوس نماد ان است،تحت تاثیر قرار میگیرد.اکواریوس کارمای این را دارد که به هرکسی نشان بدهد،جامعه و اینده ی ایده آل،اول با خود فرد و ارتعاش شخصی اش،شکل میگیرد.جامعه ای که پیکر بیماری دارد،دلیل آن چیزی بجز خودپسندی های پنهانی در نشان قوچ نیست!این خورشید گرفتگی حقایق ذات افراد را نشان میدهد،افرادی که برای خواسته های فردی خود،حاضر به نابودی و قربانی کردن آینده ای ایده آل برای نسل های بعدی خود هستند.اما پلوتو در اکواریوس این اهریمنان را دیگر نمیپذیرد،اهریمنانی که با ارتعاش دروغ،فریب و نیرنگ،باعث پسرفت هوشیاری میشوند.پلوتو با رویایی با اسرار،حجاب های را فرو میافکند تا جوهره ذات هرچیزی آشکار شود و به همین ترتیب،توهم و تظاهر را نابود میکند تا ارتعاش روحانی بیدار شود.نشان قوچ و ثور،دو نشان اولیه ای هستند که در ان توهمات دنیای مادی فعال میشود،که در مذهب بودییسم به عنوان دو رنج اصلی بشریت یعنی مَن و از آن مَن،شناخته میشوند.با برگشتی شدن مرکوری در نشان ثور،چشم ها برروی حقیقت مالکیت ها باز شود.با مقارنه اورانوس و مرکوری،حقایق شوک اور زیادی نمایان خواهند شد.خرد جمعی در حال تجربه ی موج جدیدی از اگاهی و بازنویسی کدهای ژنتیکی نهفته میباشد،خرد جمعی دنبال قاطعیت و قدرت است.سرعت دریافت اطلاعات از عوالم بالاتر تحت انرژی اکواریوس تشدید خواهند شد.
خورشید گرفتگی،یکی از مهم ترین بخش ها در چارت تولد فردی یا همان سفر قهرمانی است.این سفر باعث میشود تا قدرت افرینش و ویرانی تجربه بشود.بسیاری از مطالبه ی قدرتشان،خود داری میکند،چراکه میترسند مسئولیت روابطی را بپذیرند که شاید مجبور به گسستن آن شوند.
این خورشید گرفتگی به طور مستقیم روی اموال و روابط عمیق،تاثیر میگذارد.عقرب نماد از دست دادن است و تارس،نماد رهانکردن و به چیزی وابسته شدن.طی این انرژی ها روابط زیادی از زندگی حذف میشوند تا در مسیر درستی از ارتعاش و در کنار ادم های هم ارتعاش قرار بگیرید.بدون رها کردن این افراد،هرگز جایی برای ورود افراد هم ارتعاش خود نخواهید داشت.شجاعت ویران کردن داشته باشید.
زاویه ی مهم دیگر درگرفتگی ها،مربع مارس در خرچنگ با کایرن در نشان قوچ است.کایرن در قوچ،زخم اولیه اش،حول محور اینکه من لیاقت ندارم وجود داشته باشم،میچرخد.این مربع نشان دهنده این است که فرد کجا دیده و شنیده نشده است،کجا فهمیده نشده و عشق دریافت نکرده است و به خاطر خود واقعی اش را نشان دادن،هرگز حمایت نشده است.این مربع،گشودن جعبه ی پاندورا در روان است،مارس در خرچنگ،پرتاب فرد به دوران کودکی و خاطرات آن است.نشان خرچنگ،نیاز به دریافت حمایت و مراقبت دارد و وقتی این انرژی را دریافت نکند،تحریک میشود و دست به تخریب خود و دیگران میزند.کایرن در قوچ نشان دهنده ی این اصل که مارس با عصبانیت و پرخاشگری در حال محافظت از چه چیزی است؟جواب ساده است:
خود اسیب دیده و التیام نیافته.
امکان دعوا و درگیری با خانواده،خواهر و برادران و افراد نزدیکی که مثل خانواده هستند،بالاست.دلیل تمام این انرژی ها،فعال سازی اصل شفای کودک درون و پذیرفتن خود است.خرچنگ نماد دورانی است که هویت به خاطر نیازهای احساسی و عواطف خود که برای ارضای آن ها وابسته ی دیگران میشود،اسیب میبیند و درنتیجه قلب خود را برروی شفا و عشق میبندد.
در این دوران،خشم و عصبانیت های انفجاری باید کنترل بشوند.درس این مربع تنها یک چیز است:
کسانی زخم خورده اند و رنج دیده اند،تبدیل به کسانی میشوند که زخم میزنند و موجب رنج دیگران میشوند.
با استفاده از این انرژی ها،میتوانید سرنوشت زندگی خود و بالطبع انسان ها را تحت تاثیر قرار بدهید.از این انرژی ها عاقلانه استفاده کنید.درهرخانه ای که نشان قوچ و ترازو،وثور و عقرب دارید،در حال تجربه ی انرژی های زیادی هستید.