"روح با آن قدرت های والایش به ابدیتی میپیوندد،که خدا است،حال آنکه قدرت های مادونش در تماس با زمان قرار دارند که او را در معرض تغییر قرار و به امور جسمانی سوق می دهند و بدین ترتیب او را تحلیل میبرند.
سه چیزروح را از وحدت با خدا منع میکند:
اول آن است که وی بسیار متفرق است و اینکه او واحد نیست،زیرا زمانی که روح متمایل به مخلوقات و دنیای مادی بشود،او واحد نیست.دوم،زمانی است که او با چیزهای گذرا درگیر است.سوم زمانی است که به جسم روی می آورد،زیرا در این صورت،نمی تواند با خدا یکی شود."
اکهارت-خطابه 52 و 85
زحل،سیاره ی کارما و حاکم ساختار و قوانین دنیای مادیات،وارد نشان ماهی در 16 اسفند ماه شد و تا 4 خرداد 1404 در این جا خواهند ماند.زحل در این نشان برای حدود دو سال و نیم،مستقر خواهد بود و تاثیرات زیادی را در ناخوداگاه جمعی بشریت برجای خواهد گذاشت.
کهن الگوی نشان ماهی در خلقت و اسطوره ها
نشان ماهی،جزوی از سه گانه نشان های "عنصر آب"میباشد.آب نماد کل عالم واقعیت میباشد،چون سرچشمه و منبع کل ظرفیت های هستی است.آب و دریا،پیش از هر "شکل" و "صورتی" قرار دارند و حیات هر ارگانسیم زنده ای برروی زمین خاکی را تداوم میبخشند.نشان ماهی،نماد غسل تعمید و فرو رفتن در آب هاست.این عمل،نماد بازگشت به زمانی قبل از پیدایش شکل و صورت،و یکی شدن با وجودی نامتمایز و یکپارچه که نمادشرایط حیات قبلی روح است،میباشد.
زحل نماد عمل کیهان زایی و تجلی صورت های مختلف است؛در عین حال ماهی نماد غوطه وری و از بین رفتن صورت ها،فسخ و تلاشی آن هاست.به همین دلیل،در تمام اسطوره های تاریخ،آب ها دربرگیرنده ی نمادپردازی هم مرگ و هم نوزایی میباشند.تماس با آب،همواره با تجدید حیات فرد همراه است،زیرا از یک طرف،به دنبال مرگ،"رستاخیز یا تولدی جدید"می اید و از سوی دیگر،غوطه وری،ظرفیت های بالقوه حیات را بارور نموده و افزایش می دهد.
در سطح انسان شناختی،هایلوجِنیس،(یا شکل گیری ماده و حیات)،اعتقاداتی است که مطابق با آن،انسان از آب ها زاده میشود،که مطابق با آفرینش عالم آبی در کتاب پیدایش است.
در سطح انسانی،"مرگ ثانوی روح"یا "مرگ تشرف گونه از طریق تعمید"،مطابق با سیلی عظیم و یا با زیر اب رفتن اغازین قاره ها(اساطیر مربوط به اتلانتیس)مطابق است.در سطح کیهان شناختی،به همان اندازه سطح انسان شناختی،غوطه وری در آب ها،نه به نابودی نهایی بلکه به ورود دوباره و گذر به جایی نامعلوم اشاره دارد که با افرینشی جدید،حیاتی جدید با انسانی جدید را موجب میشود.زحل در نشان آبی ماهی،نماد فرایند شکل گیری انسان جدید از عالم تطهیرکننده ی آب ها و دریاهاست.
هایلوجنیسی که شاید در طور تاریخ بارها و بارها گونه ی بشری با ان روبه رو شده است.در هر دین و ایینی،عنصر اب،صورت و شکل چیز ها را از میان میبرد یا ملغی میکنند تا بدین ترتیب گناهان را پاک کرده و روح را احیا کند.سهم عنصر اب،مقدم بودن بر افرینش و نیز جذب و فرو بردن دوباره عالم ماده در خود است.آب ها قادرنیستند فراتر از حالت و کیفیت ذاتی خود،یعنی حالت بذر ها و آنچه که در عمق ها آن نهفته و کمون است،بروند.هر چیزی که شکل و صورت دارد که زحل نماینده ی ان است،خودش را ورای آب ها متجلی میکند،از طریق جداساختن خود از آن ها.از سوی دیگر،هرشکلی که از آب ها جدا شود و پتانسیل تجلی شدن پیدا کند،تحت قوانین زمان و حیات قرار میگیرد و محدودیت هایی پیدا میکند،این تجلی در معرض تاریخ قرار میگیرد،پیوسته رو به زوال و تباهی میرود و در نهایت از ماهیت و صورت خود تهی میشود مگراینکه باغوطه وری دوره ای خود در اب ها و با تکرر تجربه ی سیل های مختلف در زندگی اش به همراه پیدایش بذر زندگی نو،بار دیگر حیات یابد.
در نجوم،مقصود از تطهیرات عنصر اب و انرژی پاکسازی کننده اش،کسب جلوه ای از تحقق لحظه ی بی زمان(زمان اغازین اسطوره ای)است که آفرینش در آن لحظه رخ میدهد و زایش عالم و "انسان جدید"،اتفاق می افتد.
به عقیده کیش ترتولیان(Tertullian)،آب نخستین "منزلگاه روح الوهی بود که او آن را مقدم بر تمام عناصر دیگر برگزید...این آب بود که نخستین بار برای ایجاد مخلوقات و حیات،توصیه شد.این اب بود که پیش از هرچیز دیگر،ان چیزی را خلق کرد که حیات دارد و بنابراین اب نماد زندگی بخشی است.خداوند در شکل دهی خود انسان،از اب برای انجام این عمل استفاده میکند.به محض انکه خداوند کلمات را بر زبان اورد،روح القدوس،از اسمان ها پایین امده و روی اب های حرکت میکند.اب هایی که حالا نماد مادر کیهان میشوند و در بطن خود،حیات تازه را میپرورانند.
کهن الگوی زحل در ماهی
سیاره زحل در استرولوژی،نماد زمانی است که انسان به خاطر گم کردن روح خود و سردرگمی در دنیای تجلیات مادی،رو به تباهی و نابودی میرود و به عبارتی دیگر،"پیر"میشود.اما جان کریسوستوم بیان میکند:انسان پیر با غوطه وری در اب میمیرد و با وجودی نو و تجدید حیات یافته،بار دیگر هستی میابد.وی اشاره میکند که تعمید شدن،نماد مرگ و تدفین،و تجدید حیات است.
تعمید نماد فرو رفتن در اعماق اب ها به جهت مبارزه ای رودر رو با هیولاهای دریا است.این نماد پردازی در مسحیت نیز به کررات تکرار شده و مهم ترین ان،نزول و پایین رفتن مسیح به داخل رود اردن است که نمادی بود از نزول به دریای مرگ و جایی که اژدها قرار داشت.
سیریل اورشلیمی مینویسد:بهموث اژدها،طبق کتاب ایوب نبی،در دریا قرار داشت و رود اردن را در شکمش جای داده بود.اما،از ان جا که سرهای این اژدها باید خرد میشد،عیسی،پس از فرورفتن در اب،سریع او را بست،به طوری که به خاطر ان عمل ما میتوانیم قدرت راه رفتن روی عقرب ها و مار ها را به دست اوریم.(این نماد پردازی انسانی است که قادر است برروی امیال پست خود قدم بگذارد و راه برود.)
مسیح با سربراوری پیروزمندانه از دریا،در راس نژاد جدیدی قرار گرفته است که حتی به وی لقب نوح جدید را هم اطلاق کرده اند.چیزی که اینجا قابل توجه است این است که این اژدها در اعماق دریا،چیزی بجز هیولاهای ناخوداگاهی نیستند و فرد تا زمانی که به ملاقات این موجوداتی که در تاریکی،در حال کنترل زندگی وی هستند،نرود،قادر به رهایی خود از طوفان و سیل اتفاقات ناگهانی در زندگی خود نخواهد بود،چراکه نشان ماهی نماد ناخوداگاه و تاثیرات مخفی ان برروی زندگی فرد است.اژدها،اعماق و تاریکی،اشاره به ان چیزهایی دارند که انسان ان ها را انکار و از ان ها فرار میکند.
گشتی در تاریخ و بررسی اتفاقات مهمی که با زحل در نشان ماهی افتاد:
مورد اول:
زحل از 243 تا 241 قبل از میلاد-در این زمان، آگیس چهارم، پادشاه اسپارت، تلاش کرد اصلاحات ایده آل گرانه ای را برای جامعه دوران خود ارائه دهد. او احساس میکرد که شیوه زندگی اسپارتی ها منحط و فاسد شده و باعث نابرابری میان اقشار مختلف گردیده است، بنابراین لغو بدهیها و سیستم جدیدی از توزیع زمین و ثروت را پیشنهاد کرد که زمین را برای هر شهروند به بخشهایی تقسیم میکرد و هر فردی قابلیت خرید قطعه ای کوچکی زمین برای خود داشت. اما آگیس تنها توانست از افراد معدودی حمایت بگیرد، از جمله مادر و مادربزرگ ثروتمندش که اموال خود را تسلیم کردند. دیگران با او مخالفت کردند و نطفه اصلاحات به زودی خفه شد. او را با دار زدن اعدام کردند و هنگامی که یکی از جلادانش گریه کرد، آگیس یک جمله بسیار زیبا با انرژی ماهی گفت:
«برای من گریه مکن، چون رنج می کشم به ناحق،بدان که من از قاتلانم خوشبخت ترم.»
مورد دوم:
از فوریه 1258 تا ژانویه 1261-امپراتوری مغول در حال گسترش قلمروی خود در اروپا و تهدید امپراتوری اسلامی بود. بغداد و دمشق سقوط کردند، اما مرگ مغول خان به اتحاد مغول ها پایان داده و به جنگ داخلی منجر شد.
در همین حال، توماس آکویناس مشغول ارائه تعریف های جدید در مورد عقاید مسیحی، نوشتن تفسیرهایی براساس کتاب مقدس یهودیان و اندیشه یونان باستان بود. اما وضعیت مذهبی اروپا به دلیل قحطی و طاعون بدتر می شد و به جنبش های آخرالزمانی مانند پرچمداران در ایتالیا منجر شد که معتقد بودند قضاوت نهایی قریب الوقوع است.
این جنون جهانی،در ترانزیت بعدی از مارس 1346 تا فوریه 1349 نیز ادامه یافت، زمانی که مرگ سیاه از اوراسیا گسترش یافت و در سال های 51-1347 در اروپا به اوج خود رسید. طاعون،جهان اسلام را ویران کرد و در ظرف چهار سال 25 میلیون نفر را در اروپا کشت.
مورد سوم:
زحل در ژانویه 1494 تا مارس 1496 -این دوران،دوران گسترش رنسانس در اروپا بود. از هنرمندانی که در آن زمان کار می کردند می توان به لئوناردو داوینچی، آلبرشت دورر و هیرونیموس بوش و بسیاری دیگر اشاره کرد. همچنین اولین موج شیوع ثبت شده بیماری سیفلیس در اروپا زمانی بود که یک بیماری همه گیر توسط سربازان فرانسوی در جریان تهاجم آنها به ایتالیا در سال 1494 همه گیری یافت.
مورد چهارم:
از فوریه 1788 تا ژانویه 1791 -انقلاب فرانسه در سال 1789 آغاز شد. سیستم فئودالی لغو گردیده و اشراف فرار کردند، ارتش منحل شد، کلیسا سکولار شد و پادشاهی قدرت خود را از دست داد. همه این سازماندهی مجدد منجر به فروپاشی اقتصادی و بی نظمی مدنی شد،اما بدترین وضعیت پس از خروج زحل از ماهی رخ داد.
زحل در ماهی،طوفان نوح برای انسان جدید
نماد پردازی نوح و رو به رویی وی با سیل در تمام فرهنگ های دنیا به نمایش گذاشته شده است.نوح با دریای مرگ یا همان ناخوداگاهی روبه رو شد که باعث نابودی بشر گناهکار در ان زمان گردید.غرق شدن در اب،نماد تعمید شدن استو انسان از طریق تعمید،تشابه خود به خداوند را به یاد می اورد.تعمیدنماد پاک شدن از گناهان و بازگشت به معصومیت و پاکی نخستین،و شرایط اولیه ادم قبل از هبوط است.زحل نماد گناهان است،گناهانی که مثل لباس کهنه برروی جسم هر فردی باقی مانده است و با برهنگی در تعمید،ما این لباس کهنه انحراف و گناهان خود را ترک و رها میسازیم،لباسی که از زمان هبوط انسان هرکسی بر تن خود کرده است.
طوفان و سیل جدید باید رخ بدهد که جهان گناه امیز را نابود کند و به هرروی هرکسی که از ان نجات یابد،بنیان گذار نسل بشر جدید بشود.
نشان ماهی،آخرین نشان در چرخه ی تکاملی آگاهی است و نماد سپیده دم زمانی نو و تازه است،زمانی که هر انسانی با تعمید در اب های تطهیر کننده،خود را از یوغ گناهان و کارماهای قبلی که به مانند لباس های کهنه برروی جسم الهی مانده اند،رها میکند.این دوسال با وجود زحل در ماهی،هرکسی باید با صلیب گناهان خود برروی دوشش،رو به شود.نشان ماهی جدای اینکه در خود بذر زندگی تازه را حمل میکند که با ورود زحل در نشان قوچ،رشد میکند،قبل از هرچیزی "دریای مرگ"نامیده میشود،هیچ انسانی قادر به تجدید حیات نخواهد بود تا زمانی که ابتدا خود را قربانی الوهیت و روح نکند.اب همه چیز و همه اشکال را زایل و از بین میبرد.ممکن است در این دوران خواب ها و رویاهایی با مضامین دریا،سیل،طوفان،غرق شدن و باران زیاد دیده شود.
انسان هنگام شکل گیری نطفه اش،در رحم مادر،برهنه است،این برهنگی گویای تمامیت وکمال است،بهشت به فقدان لباس –یعنی کهنه و فرسودگی(تصویر کهن الگویی از زمان)اشاره دارد.
این ترنزیت به طور کامل در حال شستشو و پاکسازی کامل تمام کارما ها و لباس های کهنه ای است که ما از سال 1996 برای خیلی ها اغاز شده بود.این دوره ی 28 ساله در حال تمام شدن است و زحل میخواهد تا همه ی ما اینبار با مسئولیت پذیری و انتخاب های آگاهانه،چرخه ی جدیدی از هویت و فردیت خود را با ورودش به نشان قوچ،آغاز بنماییم.
طی این دوسال ممکن است افراد زیادی از گذشته و حتی زندگی های قبلی،وارد زندگی شما بشوند تا با یکدیگر دروسی که در نشان ماهی بصورت نیمه هوشیار مانده بودند را پاس کنید.
نپتون و زحل،مقارنه آن ها در نشان ماهی
حاکم نشان ماهی،سیاره نپتون،خود نیز در اب های عمیق اقیانوسی خلقت در حال غوطه وری است.این انرژی را اخرین بار سال 1847 تا 1862 بشریت تجربه کرد.در این چرخه ی 156 ساله ی چرخش نپتون به دور خورشید،روح های بسیاری برای تجربه معنویت،پا برروی زمین گذاشته و به شفقت نسبت به تمام عالم،دسترسی پیدا کردند.نپتون سیاره ی ایده ال های بشریت و انسانیت است و با ورود به خانه خود یعنی ماهی،شفقت و مهربانی بالاترین ارمان هر انسانی برروی زمین میشود.نپتون به انسان اجازه ی فداکاری و از خودگذشتگی را میدهد و زحل نیز با ورود به این نشان،کارامد درس ها در حوضه ی شفقت و از خودگذشتن را به هر کسی میدهد.زحل در هرنشانی،نماد دروسی است که ما باید در مورد ان نشان فرا بگیریم تا مرتکب خطا و ساختن کارمای منفی و جدید برای خود نشویم. بدون انرژی زحل،ما هرگز قادر نیستیم از چرخه ی تکرار کردن کارماهای گذشته رهایی بیابیم.
مقارنه زحل و نپتون در نشان ماهی که هر 36 سال یکبار و از منظر نشانی،هر 168 یکبار صورت میگیرد،یکی از مهم ترین تعاملات ورود زحل به نشان ماهی خواهد بود.زحل در نشان ماهی در حال تعمید کارماهای ماست تا برای چرخه ی جدید ساخت هویت الهی خود،اماده بشویم.نپتون نماد ساختارهای معنوی است که ما ابتدا ان ها را در ارتعاش و کالبد های برتر خود تهیه میکنیم و تنها با کمک سیاره ی زحل است که ما قادر به تجلی انرژی فَرار معنویت برروی زمین،هستیم.زحل در حال اخرین بازرسی هاست تا برای چرخه ی جدیدی از اگاهی بشریت که پلوتو نماینده ی ان است،اینده ای مقاوم و پایدار را از خود برجای بنهاند.نپتون سیاره ی عشق است و بر اساس این جمله:همه چیز از عشق امده است و به عشق بازمیگردد،عمل میکند.
با حضور زحل در ماهی،ارتباطات بسیاری در عوالم روحانی برقرار خواهند شد و نپتون ابتدا به جنبه های معنوی زندگی خواهد پرداخت.با زحل در ماهی،معجزه ها به حقیقت خواهند پیوست،موج جدیدی از معنویت در جهان راه خواهند افتاد و نپتون با ایده ای جهانی "عشق برای همه"،به حرکت خود ادامه میدهد.مراقب باشید تحت این انرژی ها،از حقیقت و واقعیت با مکانیسم های دفاعی مثل مواد مخدر،الکل،روابط کنترل نشده و خواب و معنویت بیش از اندازه،دور نشوید.مخصوصا در اوایل حضور زحل درماهی،بسیاری از حقایق زندگی خود روی برمیگردانند و به جای راه حل،به دنبال فرار از ان میگردند.
با مقارنه نپتون و زحل،اگر در حال فرار از زندگی بودید،این انرژی ها برایتان غیرقابل تحمل خواهد شد.اگر در ازمون هایی که زحل برای شما طراحی کرده است،شکست بخورید،این انرژی ها باعث افسردگی،سردرگمی و ناامیدی بسیار میگردد.
در هرخانه ای که نشان ماهی را دارید،در آن خانه در حال تجربه ی غسل تعمید و تولد دوباره بصورت انسانی روحانی هستید.
در اگاهی خرد ستارگان باشید.
در چه خانه ای نشان ماهی دارید؟آیا سیاره یا محوری در این نشان دارید؟