این مصیبت انسان است که باید تاب بیاورمش.چرا که اگر در قالب لوگوس،از سوی پدر به سوی تو فرستاده نمیشدم،هرگز در نمی یافتی از چه رنج می کشی...
رنج کشیدن بیاموزید تا رنج نکشید...
کتاب اعمال-عیسی مسیح
در تمامی شاخه های آسترولوژی غربی و شرقی،اهمیت محور ها بر کسی پوشیده نیست.محور ها براساس ساعت دقیق تولد محاسبه می شوند و نماینده ی صلیب سنگین و رنج اور مسیح در داستان رهایی و رستگاری وی می باشد.این صلیب بر اساس ساعت تولد،نشان میدهد لحظه ای که روح در دنیای مادی تناسخ پیدا میکند،تحت قوانین زمان و مکان قرار میگیرد.
در آسترولوژی رمزی،در دنیای الوهیت وزندگی پس از مرگ،ارواحی که امضای صلیب را بر بدن انرژیتیکی خود حمل میکند،بسیار مورد احترام قرار میگیرند،زیرا روح هایی هستند که که مایل بودند آرامش ابدی خود یا نیروانا را فدای تناسخ در دنیای مادی کرده تا به موجودات دیگر برای رسیدن به رهایی و رستگاری،یاری برسانند.این ارواح در دنیای بی نظم و طاقت فرسای دنیای مادی،بار دیگر پامی گذارند و دردهای زیادی را از سر میگذرانند.
قبل از بررسی انرژی صلیب رستگاری در چارت تولد یا همان محورها،نخست باید به نماد پردازی آن پرداخت.صلیب نماینده ی چهارجهت زمین بوده و با طولانی بودن خط عمودی از افقی،که خط ارتباط با اسمان روح میباشد،به انسان یاداوری میکند که تنها با تکیه بر روح میتوان از درد دنیای مادی(خط افقی-زمین)رهایی یافت.خط عمودی نماد قوانین مربوط به زمان است و خط افقی،نماد قوانین مکان.انسان برایند برخورد دو خط دنیای روحانی و دنیای مادی است.
دلیل اینکه انسان ها قادرهستند برروی دوپا حرکت کنند به خاطر انرژی بسیار زیادی روحانی یا همان خط عمودی در صلیب میباشد.این خط عمودی را گاهی نیز ستون فقرات دانسته اند که ساختار بسیار منحصر به فردی نسبت به تمام موجودات دیگر دارد.ستون فقرات انسان،از 33 مهره تشکیل شده است و مسیح نیز در سن 33 سالگی به صلیب کشیده می شود.هر فردی برای رسیدن به رستگاری،باید خود را از زنجیر دنیای زمان و مکان خارج کند تا بتواند به این ترتیب به بالاترین مرحله ی روحانی یعنی رستاخیز برسد.رستاخیز روح،در خانه ی دهم فرد اتفاق می افتد.
جنس صلیبی که عیسی به آن مصلوب میشود،چوب است(درادامه ارتباط چوب با درخت زندگی بررسی میشود)،و در کتاب انجیل حقیقت،روایتی متفاوت و تکان دهنده از مرگ عیسی شرح داده میشود:
عیسی،آن بخشنده،آن وفادار،در پذیرش رنج ها،صبور بود.چون می دانست مرگش برای بسیاری زندگی است.او را به درختی میخکوب کردند.خود را به سوی مرگ فرو میکشاند،هرچند جامه حیات ابدی بر تن میکند.جامه ی ژنده ی فانی را از تن به در کرد و جامه ی فنا ناپذیری پوشید...
انجیل حقیقت
در این متن،غرض از به کار بردن درخت،همان درخت جاودانگی است،درختی که خانه ی چهار و ده در آسترولوژی به آن اشاره دارد.ریشه ی این درخت در خانه ی چهارم یا همان دنیای زیرزمین است،تنه ی این درخت،همان دنیای مادی است و شاخه ی سربه فلک کشیده ی ان،همان رسیدن به دنیای روحانیت و اسمان هاست.رساله ی سه بخشی میگوید،هر آنکه متولد شود،رنج میکشد.
در آسترولوژی،محور خانه ی چهار و ده فرد،نماد رستاخیز و برخواستن روح از عمق خاک به سمت آسمان هاست و خانه یک و هفت،نماد ارتباط فرد با تکه های دیگر خلقت و انسان های دیگر.در متون گنوسی،توضیحات بسیار جالبی در مورد قدرت الهی که خود را به چندین بخش تقسیم میکند،اورده شده است:
قدرت الهی به صورت بالقوه در همه ی افراد است.قدرتی که به بالا و پایین تقسیم میشود[محور ها در چارت تولد]:خود را به وجود می آورد[خانه ی اول]،خود را پرورش میدهد[خانه ی چهارم]،خود را می جوید و می یابد[خانه ی هفتم]،مادر خود،پدر خود،خواهر خود،همسر خود،دختر خود،پسر خود است-مادر،پدر،یگانگی،سرچشمه ی کل چرخه هستی.
خانه چهار و دهم،یا همان خط عمودی صلیب،نماینده ی پدر و مادر زمینی،در برابر پدر و مادر الهی میباشد.در بُعد معنوی،مسیح تاکید می کند:هر که از پدر و مادر خود بیزار نباشد،نمیتواند حواری من باشد و می افزاید:مادر زمینی من به من مرگ داد،ولی مادر حقیقی من به من زندگی بخشید.در فردی تا مدت ها در انرژی خانه دهم و چهارم خود،به مشکلات بسیار زیادی دست و پنجه نرم میکند.خانه ی چهارم،نماد رحم مادر و تغذیه بدن جسمی فرد است،جسمی که در هر لحظه ای میتواند به نابودی کشیده شود و تنها با انرژی مردگان است که توانسته دوام بیاورد.
(نماد از انرژی مردگان،اشاره به غذاهایی دارد که انسان یا باکشتار موجودات دیگر و یا با تغذیه از گیاهان و میوه جاتی که ریشه ی خود را در خاک دارند که نماد خاکی است که از جسم مردگان شکل گرفته است،در مورد ان صحبت شده است)
دلیل اینکه،هنگامی که مسیح زندانی میشود،شکنجه گران وی برروی سرش تاجی از خار میگذارند،این است که دنیای مادی(انسانیت)،پادشاهی در دنیای الهی را پس میزند.سر نماد بالاترین بخش اناتومی بدن انسان است(در محور ها همان خانه ی دهم است)،جایی که اعتقاد بر ان است که خورشید به بالاترین حد درخشش خود میرسد،و در استرولوژی،خورشید روحانی ترین و پاک ترین است،ستاره ای که تمام دنیای مادی را محور و جاذبه ی خود نگاه میدارد و اگر لحظه ای خورشید جاذبه ی خود را از دنیای مادی بگیرد،نابودی و مرگ به پیش خواهند امد.خورشید همان روح اولیه ای است که خالق دنیای مادی ای میشود که در اخر،منشا خود را پس میزند و به سخره میگیرد.
چهار ضلع صلیب،نماد چهار عنصر خلقت هستند،چهارعنصری که بیان متفاوت یک ذات نامتناهی و نهان هستند که با انرژی تضاد و مخالفت،توانسته اند دنیای مادی را خلق کنند.فرد با تکیه بر قوانین این چهار عنصر،میتواند در دنیای زمان و مکان حضور داشته باشد و اگر نتواند زودتر از موعد خود را از زیر یوغ ماده خارج سازد،برای همیشه وارد چرخه های مکرر تناسخ میشود.تنها انرژی ای که باعث رهایی فرد از این اسارت میشود،تنها یک چیز است:رنج کشیدن و قربانی شدن.
دنیای مادی تا مدت ها،به انسان خیانت میکند.تا زمانی که انسان به سرچشمه ی حقیقت،خود را متصل نکند،دنیا،جایی بجز زمین بازی دروغ ها و نیرنگ ها نخواهد بود.نماد این خیانت را میتوان در داستان فروختن مسیح به 30 سکه ی نقره توسط یهودا به سربازان رومی برای فاش کردن مکان وی،دید.دنیای مادی،انسان را شکنجه میکند،باز هم نماد پردازی این موضوع را هنگامی که مسیح به بالای صلیب کشیده میشود میتوان دید:
عیسی،شکنجه گرایانش را میبخشاید و با دعا جان میسپارد.
انجیل لوقا
بخشیدن شکنجه گران خود توسط عیسی،نماد بخشش دنیای مادی است،دنیایی که همواره در حال ازمودن روح ادمی است.
انسان ابتدا برای دوام اوردن برروی زمین،سختی های بسیار زیادی را متحمل میشود.در "متن گفتگوی منجی"،ارتباط بین چهار عنصر اولیه(آتش-آب-هوا-خاک)،اساس و پایه ی تشکیل دنیای مادی هستند اما اعتقاد بر این است که دنیای مادی،مخلوق نیروهای شر است،نیروهایی که برای گیرانداختن روح انسان در جهان مادی،وی را از راه اصلی و حقیقت اولیه،دور می کنند.
در فرایند رهایی انسان از صلیب درد و رنج،سیاره ی کارما یعنی زحل،فرد را تحت آزمون های بسیار زیادی قرار می دهد.
هرفردی،تازمانی که قادر نباشد خود و زندگی زمینی اش را فدای رسیدن به الوهیت و ماورا نکند،قادر نخواهد بود تا از سنگینی صلیب در چارت تولد خود یا همان محورها،قوانین زمان و مکان،خود را ازادی ببخشد..انسان با تناسخ در دنیای مادی،از اتحاد اولیه خارج میشود و تکه تکه میشود.این تکه ها همان محورها هستند،شکاف هایی که دنیای مادی بر فرد وارد میکند تا بیشتر و بیشتر از روح خود دور شود،منشا الهی خود را از یاد ببرد و در شیرینی زیبا اما بسیار غم انگیز فراموشی ابدی،به سر ببرد..آیا انسان قادر است به تنهایی،همه ی تمناهای خویش را قربانی کند؟اگر چنین اسان بود،هرکس که اراده میکرد،به رستگاری میرسید و از رنج و پشیمانی رهایی میافت...آگوستین قدیس در کتاب اعترافات خویش،اشاره میکند:من پای خویش را به درون دام های دلبستگی این دنیا نهاده ام،ای خدا،تو مرا از ان میان رهایی بده!ای خدا،تو مرا رهایی بده!
در پایان،متن را با شعری از تی.اس الیوت به پایان میبریم،شاعری که با درک بسیار عمیق خود در دنیای مدرن،به پوچی و توهمات دنیای ماده پی برده بود...
بدان سوی،آن جا که رَوان،دستخوش فریب نیست..
زیرا آرمانی نیست،ندایی نیست.
به سوی پریشانی،فریب،رهایی در آغوش رویا،تظاهر
به انجا که رنگ نیست،شکلی نیست که منحرف گرداند،
روان را تغییر جهت دهد
هیچ را با هیچ.
نه انچه ما مرگش نامیده ایم،بلکه آنچه فراسوی مرگ است و نامش مرگ نیست...
منظومه قتل در کلیسا
محور های چارت تولدتان در چه نشان هایی قرار گرفته اند؟