چنین روی داد:
یک روز، بسیار پیش از آنکه خدایان بسیار به دنیا بیایند، از خواب عمیقی بیدار شدم و دیدم که همه نقاب هایم را دزدیده اند.
همان هفت نقابی که خودم ساخته بودم و در هفت زندگی ام بر چهره می گذاشتم.
پس بی نقاب در کوچه ها دویدم و فریاد زدم”دزد، دزد”……….
چنین بود که من دیوانه شدم.
کتاب دیوانه
قبل از اینکه به خصوصیات سیاره ی زحل و تاثیر ان برروی افراد مختلف،بپردازیم،ابتدا باید نگاهی به بُعد اسطوره شناسی آن بیاندازیم. در نجوم جیوتیش،خورشید،سوریا نام دارد و قدرتمندترین و درخشان ترین گراها(سیاره)در بین دیگر سیارات شناخته میشود.سوریا،دو فرزند پسردارد,شانی یا زحل که مسئول تحویل دادن و فعال کردن کارماها در زندگی زمینی فانی بوده،و دیگری یاما است،حاکم مرگ،زمانی که پس از مرگ ارواح درقلمروی وی حضور دارند،او کارماهایشان را در انجا،تحویلشان میدهد.هر دوی این فرزندان دهشتناک هستند،چراکه یاداورعواقب اعمالی هستند که یک انسان مرتکب شده وبرای همیشه وی را دنبال خواهندکرد،چه روی زمین و چه پس از مرگ در عالم برزخ.
رابطه ی میان خورشید و زحل،رابطه ی قابل توجه ای و در خود بررسی است.خورشید اشاره به تمایلات ایگو محور یا خودخواهانه هستند،هر اعمالی که رنگ و بوی «اثبات خود»و به دنبال ان،«جلب توجه»باشد،همواره تحت انرژی خورشید است. هنگام تولد زحل،به دلیل سیاه بودن وی،خورشید متحمل ناامیدی عظیمی میشود،چراکه سوریا انتظار داشت «ثمره یا فرزند» او،چیزی درخشان باشد،اما از وی،«عواقب یا همان سیاهی»،متولد میشود.
خورشید به علت درخشندگی بی حد و مرزش،قادر به دیدن «واقعیت»نیست و تنها زحل است که با سیاهی و کور کردن نور درخشان خورشید،برای اولین بار،موجب سرخوردگی و ناامیدی وی میشود و سوریا را به خود میاورد.(در ادامه ی داستان،به خاطر واکنش منفی خورشید نسبت به زحل،زحل وی را نفرین میکند تا سیاه شود و به همین علت است که پس از آن زمان،خورشید گرفتگی وارد دنیای مادی میشود،پس از این اتفاق،خورشید نیز زحل را نفرین میکند و وی را کودک نحس میخواند)
شاید یکی از اولین دلایلی که زحل،عامل ترس شناخته میشود همین است.زمانی که برداشت ایگو از خود و توانایی هایش، ناگهان،هنگام روبه روشدن باواقعیت،رنگ میبازد. زحل به دلیل اینکه حاکم اخرین نشان سه گانه عناصر خاکی یعنی کپریکورن است،حتی همراه خود،کارمای دونشان خاکی قبل را نیز حمل میکند،یعنی جمع اوری و مالکیت داشتن،به علاوه سرویس دادن و خدمت کردن. زحل به هر فرد یاداوری می کند که مسیر رهایی روح از چرخه ی علت و معلول،هرگز مسیر راحت و بی رنجی نخواهد بود و تنها فرد زمانی قادر به متعادل سازی کارمای خود خواهد بود که در یک زندگی،آسایش و راحتی اش را از دست بدهد(کارمای نشان ثور یا تارس)و یا به دنبال خدمت کردن به دیگران باشد(کارمای نشان خوشه).اگر فرد مثلا در زندگی گذشته خود پادشاه بوده و سیل عظیمی از بردگان و کارگران در خدمت وی بوده اند،به طور حتم در زندگی های بعدی،این فرد وارد نقش خدمتگزار و یا چه بسا حتی کارگر و پرستار شده تا درس و تجربه ی کارمای محوری سیاره زحل و خورشید خود را فرا بگیرد.
اعمال بسیاری از زندگی های گذشته که انسان مرتکب گردیده،به دنبال تعادل و بازرسی هستند و شناسایی حوزه ای از کارما که زحل حاکم ان است،اولین قدم برای کار کردن با انرژی این سیاره در استرولوژی کارمیکی است.
زحل در ترنزیت ۳۲ ساله ی خود در تمام خانه های چارت تولد،هر توهم و چرخه ی نااگاهانه رفتار کردن را به سطح میکشاند تا پایه های جدید شخصیت فردی را بنا بنهد. هر چه انسان در دنیا می بیند ودرک می کند،زحل «عدسی قانونی»خود را روی آن می گذارد و از وی میپرسد،آیا طبق قانون است؟ مطابق با حق است؟ و در نهایت، آیا مطابق با وجدان و سطح هوشیاری اگاهانه فرد است؟
زحل،ترس و تنهایی،اندوه و ناامنی،فقدان و فقر،انزوا و حقارت را به ارمغان میاورد تا بدین ترتیب کارماهایی که از قبل برای متعدل شدن،انتخابگردیده اند،ازاد و رها شوند. هیچ کس واقعاً علاقه ای ندارد مسئولیت زندگی خود وانتخاب هایش را بپذیرد و زحل تضمین می کند که، هر فردی باگذشته خود روبرو شده و همه چیز را درست سرانجام تصحیح کند.
گذشته هرانسانی، پر از کارهایی است که درست انجام داده و همچنین کارهایی است که به اشتباه مرتکب شده است. تنها به این دلیل که زحل نشان دهنده پشیمانی های گذشته در چارت است، به این معنی نیست که باید از ترسید ویا وی را تنها با نام نحس کبیر صدا زد.درس های حوزه زحلی،طولانی و کند هستند و فرد در این میان باید صبر و استقامت را بیاموزد.
پاداش زحل به فرد در اخر،بلوغ برای ورود به قلمروی مقدس اولوهیت است…
بلوغی که نه در این زندگی بلکه برای ابدیت در تمام زندگی ها بعدی نیز،همراه انسان خواهند بود.دلیل اینکه خیلی از افراد از سنین کم قادر به درک عمیق زندگی هستند،تماما به خاطر تاثیر انرژی زحل روی هاله و انرژی های این افراد است.در فرایند تکامل 12 زودیاک یا همان دایره البروج،نشان کپریکورن و اکورایوس،قلمروهای زحلی هستند و فرد برای اولین بار پس از گذراندن زندگی های زیاد،با سیاره کارما یعنی زحل روبه رو میشود.قلمروی زحلی،هرگز قلمروی درخشان و روشنی نخواهد اگر شخص تنها با دوچشم(چشم های قطبیت ساز یا همان دوچشم زمینی)و نه چشم الهی(چشم سوم)وارد ان بشود.زحل قابلیت فعال سازی چشم سوم را دارد و تنها پس از گذراندن دروس کارمیکی،این دروازه بان اعظم حسابرس،به کنار میرود و روح را دعوت به قلمروی مقدس نشان ماهی میکند،جایی که کسی به جز روح برتر و خاقت،منتظرمان نیست.هر فردی لیاقت رسیدن به این درگاه را تا زمانی که به "بلوغ کامل"روحانی نرسیده و یا پاگشایی های معنوی برایشان اتفاق نیوفتاده است،ندارد.
اما در اخر،زحل،تنها انرژی ای است که فرد را با صدای خدا یا همان وجدان در درون،اشتی میدهد تا زمانی که خود تبدیل به همان صدا بشود.
در پناه خرد ستارگان و آسمان ها باشید.
تو بار ها میگویی (خواهمداد، اما به آنکه سزاوار باشد.)
درختانِ باغِ تو چنین نمیگویند، و گله های چراگاه تو نیز هم. این ها میدهند تا زندگی کنند، زیرا ندادن همان است و مردن همان. بی گمان آن کسی که سزاوارِ دریافتِ روزها و شبهای خود باشد، سزاوارِ دریافتِ دهش تو نیز هست.
خلیل جبران
زحل درکدام خانه و نشان دارید؟