اسطوره آگیاس و ارتباط آن با نشان اکواریوس
در اسطوره شناسی یونانی،نام آگیاس،به معنی درخشان و پر نور است و میتوان اذعان داشت که وی پسر خورشید بود.چشمان آگیاس با درخشش خیره کننده نور الهی پدرش یعنی خورشید،میدرخشید.به عنوان یک شاهزاده،آگیاس نقشه های زیادی در سر برای اینده ی خود داشت.آگیاس با یک گله ساده گاو شروع کرد و برای آینده ای پراز رفاه که فراتر از تصور هر انسان فانی ای بود،در حال برنامه ریزی کردن بود.در سال های میانسالی خود،تبدیل به پادشاه شد و گله های زیادی از گاو،گوسفند و اسب و بز جمع اوری کرده بود که هیچ کس حتی قادر به شمردن آن ها نیز نبود.
روزی آگیاس به اینه نگاهی انداخت و در ان تصویر مردی را دید که به عقب نگاه میکند.به عنوان یک پادشاه بسیار قدرتمند،شاه آگیاس جزئیاتی را از قلم انداخته بود و یکی از آن ها،تمیز کردن اصطبل سلطنتی خود از فضولات حیواناتش بود.بعد از چند دهه،بوی تعفن سرتاسر قلمروی پادشاهی آگیاس را فرا گرفت به طوری که تمام شبه جزیره تحت تاثیر قرار گرفت.خاک کشور به قدری با مدفوع اشباع شده بود که حتی گیاهان نیز از رشد کردن خودداری کردند.گرسنگی و طاعون تمام کشور را فرا گرفت و پادشاه در زمستان ها با درماندگی نظاره گر از بین رفتن پادشاهی عظیم خود بود.(در سیستم های سیاسی،اصطلاح اصطبل آگیاس،برای اشاره به سازمان ها و ادارات دولتی ای به کار میرود،که پر از فساد هستند.)
اگر تکامل نشان های زودیاک،تا نشان کپریکورن متوقف میشد،تمدن ها نابود خواهند شد.حکمرانان و پادشاهان در نشان کپریکورن،رویاهای عظیمی در سر میپرورانند.این نشان باعث رسیدن به ساختارهای جدید توسط این افراد میگردد.افراد تحت سلطه ی این نشان،قوانین را وضع کرده و تجارت و ثبات جامعه را تامین میکنند.اما حتی این معماران خارق العاده،نقاط کور خود را دارند و ممکن است اگاه به عواقب تاریک و ناخواسته ی جاه طلبی ها و طمع کردن های خود نباشند.پادشاهان جدی ناگزیر در ایده هایی که دارند،گیر افتاده و نمیتوانند قدرت طلبی از حد خارج شده ی خودشان را تسلیم کنند.خلاقیت این افراد خشک میشود و مشکلات یکی پس از دیگری مثل فضولات گله ی آگیاس،انباشته میشوند.خوشبختانه،محدودیت هایی که یک نشان با ان مواجه میشود،همیشه توسط موهبت و استعداد های نشان بعدی خود،راه حل رهایی را پیدا میکند.درماندگی و استیصالی که نشان جدی با ان روبه رو میشود،وی را به نشان اکواریوس هدایت میکند،نشانی که جهان و تمدن را از غرق شدن در فضولات و اسیر بودن،رهایی میبخشد.اکواریوس نماد خلاقیت ذهن و افرادی است که راه حل در استین خود دارند و جهشی را در خودآگاهی به ارمغان میآورند که دنیای ما را از غرق شدن ناامیدکننده در فضولات انباشته شده قدیمی باز میدارند.
هرکول،برای از سر گذراندن "12 خان"خود،رفتارها و راه حل هایی را در پیش میگیرد که متناسب با نیاز های 12 نشان چرخه ی زودیاک میباشد.دوازده خان هرکول،ماموریت هایی بودند که هرکول برای کفاره ی به قتل رساندن همسر و فرزندانش،با موفقیت باید ان ها را به اتمام میرساند.برای "خانِ اکواریوس"،هرکول خود را به عنوان یک فرد خارجی و بیگانه به پادشاه آگیاس،معرفی کرده که مشتاق نجات دادن پادشاهی اش است.هرکول به پادشاه قول میدهد که تنها در یک روز،اصطبل را تمیز کند آن هم به رایگان.اما پادشاه به وی مشکوک بوده و ذکر میکند که هیچ فردی به صورت رایگان کاری به این عظیمی را انجام نخواهد داد.به عمین علت،با هرکول معامله ای میکند.اگر هرکول موفق شود که اصطبل را تمیز کند،اگیاس یک دهم از ثروت خود را به او خواهد بخشید اما اگر شکست بخورد،تمام مایملک هرکول،به اختیار پادشاه در خواهد امد.
هرکول،بعدازظهر از اصطبل ها بازدید می کند. کثیفی آنها بدتر از آن است که او تصور می کرد.یک گاری انباشته از اجساد از کنار او رد شده و با ترکیبی از بوهای متعفن باعث می شود که سر هرکول گیج برود.
او برای از بین بردن تاثیر این بو،به یک آبشار نزدیک بالا می رود و برای تسکین حالش،صورتش را در آب فرومیکند و با خود میگوید:به یک سال و هزار مرد نیاز است تا تمامی این فضولات و الودگی ها تمیز بشوند.
او برای پیدا کردن راه حلی،آسمان، اصطبل ها، دو رودخانه بزرگ در دره را مطالعه می کند و ناگهان لبخند می زند. هرکول،راه حل را پیدا میکند! او آن دو رودخانه را باید مستقیماً به داخل اصطبل بکشاند.صبح روز بعد، سخت کار می کند تا رودخانه ها را از مسیر چند صد ساله خود خارج کند، تخته سنگ ها را می غلتاند و دیوار اصطبل را سوراخ میکند تا اب از انجا وارد شود.تا بعد از ظهر،تمامی فضولات از انجا پاک میشود.
پادشاه اگیاس پس از مشاهده اصطبل به هرکول میگوید:تو تقلب کردی!این رودخانه ها هستند که مستحق جایزه اند نه تو!که البته کاملا صحیح است.در واقع این درس نشان اکواریوس است.هرکول زحمت کشیده بود اما این رودخانه ها بودند که کار اصلی را انجام داده بودند.اکواریوس در واقع با ورود به دنیای احتمالات و پاسخ ها،مناسب ترین راه حل ممکن را انتخاب میکند و با هوش و نبوغ خود،ساختارهایی که به حال خود رها شده اند را متحول کرده و از ان ها استفاده ی جدیدی میکند.اکواریوس به صورت شهودی،الهاماتی را دریافت میکند که به وی قابلیت های خارق العاده ای را میبخشد تا از محدودیت های بشری پیشی گرفته و ماموریت های زیادی را به پایان برسانند.در واقع این نشان اکواریوس است که کار عظیم پاکسازی زباله ها و فضولات ناخوداگاه جمعی و تمدنی که شکل گرفته است را بر عهده میگیرد.با ورود پلوتو که سیاره ی تاریکی ها و فضولات است به نشان اکواریوس،هر فردی به عنوان هرکول،باید استین های خود را بالا بزند و تمام الودگی هایی که در نشان جدی روی هم انباشته شده است را پاکسازی کند.
بررسی اسطوره شناسی نشان اکورایوس
نشان دلو یا آبریز،برای مدت های طولانی،به عنوان نشانی که با قدرت های ماورایی در ارتباط است،شناخته میشد.مصریان باستان اعتقاد داشتند که رود نیل همیشه در هفتههایی که خورشید در نشان اکواریوس در اسمان غروب میکرد، سیل میآمد. در ان زمان، اوزیریس با ازیس،الهه زمین،عشق بازی می کرد.
یونانی ها نیز داستان متفاوتی درمورد کهن الگوی نشان دلو داشتند.حامل آب آنها پسر جوان خوش چهره به نام گانیمید بود که زئوس دلباخته ی او شد وبرای بدست اوردنش،خود را شبیه عقاب میکند و گانیمید را میرباید. زئوس وی را به خدمت گرفت تا آمبروسیا خدایان را تامین کند.در اسطورههای یونانی، آمبروزیا اشاره به خوراک ایزدان دارد که توسط کبوتران برای آنان به کوه اُلَمپ آورده میشود و برای این خدایان دیرزیستی و جاودانگی به ارمغان میآورد. واژه یونانی آمبروزیا خود به معنی نامیرایی است و با واژه سانسکریت آمریتا که آن نیز آشامیدنی نامیرا شدن ایزدان هندو است هممعنی و همریشه است.به این دلیل که گانیمید توسط زئوس دزدیده میشود،یونانیان اعتقاد داشتند افرادی که شهودی هستند و یا الهامات زیادی دریافت میکنند در واقع منتخب خدایان هستند تا بدین ترتیب از انرژی ی ان ها استفاده کرده و خود را نامیرا کنند.
گانیمد،زیبا ترینِ نسلِ فانی ها زاده بود، و برای همین خدایان وی را برای خود ربودند تا ساقیِ زئوس باشد
تنها به خاطر زیبایی اش.بنابراین وی میتواند در زمره ی نامیرایان باشد.
هومر، ایلیاد، کتاب بیستم
در دنیای امروزی و مدرن،ما انرژی اکواریوس را در امواج الکتریسیته یا امواج دریا میبینیم،به همین علت گلیف این نشان نیز شبیه امواج است.اکواریوس در واقع مثل الهامی ناگهانی است که باعث میشود انسان،برای یک لحظه،مثل خدایان ببیند و فکر کند.از زمانی که اورانوس کشف شد و به عنوان فرمانروای مدرن اکواریوس شناخته شد(زحل حاکم سنتی این نشان است)،اکواریوس به تدریج با اختراع، نوآوری و فناوری شناسایی شد.
دنیای انسان ها بدون نوآوری های اکواریوس هرگز به پیشرفت های عظیم،دست پیدا نمیکرد.در تمامی مکان ها و دوره های تاریخی،اکواریوس ها به طور بنیادی جوامع خود را تغییر دادند، با افراد طرد شده شهر دوست شده و علیه بی عدالتی صحبت کردند.دلو نشان آینده نگری انسان دوستانه است که داستان دو حاکم آن تا حدی گیج کننده است.هم زحل و هم اورانوس (یا کرونوس و اورانوس) خدایان آسمانی مستبدی بودند که فرزندان خود را می خوردند تا وضعیت موجود را حفظ کنند و مانع از هرگونه تغییر شوند.در حالی که این خصوصیت با اخلاقیات نشان اکواریوس کاملا در تضاد است.
ریچارد تارناس به طور قانع کننده ای استدلال می کند که انتخاب نام اورانوس برای سیاره اشتباه بوده است.این سیاره را باید «پرومتئوس»مینامیدند،به نام تیتان حیله گر که بشر را از خاک رس ساخت، سپس آتش خدایان را برای ما ربود و زندگی، فرهنگ ،علم و تمدن را برای بشر به ارمغان آورد. پرومتئوس خدای مناسب تری به نظر می رسد که بتوان از آن برای شرح نشان اکواریوس استفاده کرد یعنی: برای تفکر مستقل، عمل سرکشانه، و مهمتر از همه، اشتیاق برای ادامه تکامل جهان برای تبدیل شدن به مکانی بهتر و متمدنانه.
ادامه دارد...