انرژی مردانه در قرن 21،همواره در حال روبه رو شدن با وسوسه های مختلفی برای ازادسازی راحت انرژی خود در دنیای مادی میباشد.از آنجایی که انرژی مردانه همواره خود را در طبیعت و دنیای بیرونی فرافکنی میکند،وظیفه آن ذاتا یافتن عنصری برای فرافکنی و متجلی کردن انرژی خود برروی آن،میباشد.(نه فقط از منظر جنسی)در زمان های گذشته برای مردان این تلاش و کوشش،به مانند جوهره و سوخت زندگی بود و مردان باید یادمیگرفتند تا چگونه به کنترل و مهار انرژی مردانگی خود با تمرینات پیشرفته تمرکز و ... دست پیدا کنند تا هرگز در سردرگمی به سر نبرند و کنترل خود را از دست ندهد.دنیای مدرن و همواره در حال حرکت و جنب و جوش،انرژی مردانه را بیشتر از انرژی زنانه تهدید میکند چراکه انرژی زنانگی الهی ذاتا آرام و منفعل بوده و کمتر تمایل دارد تا انرژی خود را به سمت دنیای بیرونی فرافکنی کند.
از اوایل نوجوانی،به مردان روش های بسیار سریع و بی دردسری برای آزادسازی انرژی خود،ارائه می گردد،مثل پورنوگرافی که امکان دسترسی سریع و فوری به دیدن بدن زنانی را میدهد که در گذشته مردان با شور و شوق در دنیای بیرونی به دنبال آن بودند و همچنین استفاده بیش از اندازه از بازی های ویدئویی به ان ها این توهم را میدهد که در حال کسب مهارت هایی بدردبخوری بوده یا در حال اعمال تسلط و فتح کردن چیزی باارزش هستند.
تمامی این ها،جایگزین شورش ها،تلاش و اشتیاقی میشوند که مردان در گذشته در دوران جوانی خود از آن لذت میبردند،اسپرمی که در "یونی"یا رحم ریخته میشد،به معنای واقعی کلمه و عمدا با دیدن پورن به زباله دان ریخته میشود و تمامی استعدادها و مهارت هایی که باید با صرف زمان و انضباط شخصی برای کسب اشان تلاش کرد،صرف دنیاهای خیالی و جعلی میشود.
چون راهو با تکنولوژی مرتبط بوده و ذاتا انرژی زنانه ای را دارد،در خود با ایجاد جذابیت مغناطیسی بسیاری از مردان را زنده زنده میبلعد.این اتفاق باعث میشود مردان درحالی به دنیای بزرگسالی وارد میشوند که از قبل کاملا از قوه مردانه تهی شده و هیچ شور و اشتیاق واقعی ای فراتر از تمام چیزهای پوچ،مصنوعی و دم دستی ای که تکنولوژی و فرهنگ قرن 21ام در اخیارشان قرار داده،ندارند.
این مردان کاملا تهی از از دانش های عمیق یا مهارت های کابردی منحصر به فرد هستند و هیچ نظرات و باورهای آگاهانه ای که پشت آن تحقیقات طولانی مدت باید قرار داشته باشد،ندارند.در نتیجه نباید تعجب کرد که چرا مردان احترام و قدرت اینکه زنان با کمال میل و در ارامش خود را تسلیم آن ها بکنند را از دست داده اند.
مردان بسیاری وارد روابط مختلفی میشوند و حتی دیگر از نقش و هدف خود در رابطه مطمئن نیستند،چراکه تمامی انرژی هایی که باید در رابطه صرف بکنند را به خاطر هدر دادنشان در تمامی مواردی که در بالا ذکر شد،کاملا از دست داده اند.زنان در نگاه مردان گذشته،به عنوان خاکی غنی و حاصل خیز دیده میشدند که اگر بذرهای خود را به درستی در این زنان میکاشتند، میتوانستند با استفاده از انرژی زنانگی الهی،برای خود باغی زیبا پرورش دهند،جایی که سرانجام و پیروزمندانه میتوانستند دریچهای برای برونریزی انرژی های خود داشته باشندکه البته این نکته فراتر از رابطه جنسی صرف میرود.
زنان به علت ارتباط با انرژی یین،در تمامی دوره ها و فرهنگ ها،انرژی ذاتا تغییرناپذیری دارند اما زنان امروزه برای مردان قرن 21،دلهره اور،غیرقابل کنترل،شناختن و درک کردن بوده و به گونه ای هستند که مردان نمیتوانند انچنان روی زنان تاثیرگذار باشند و احترامشان را کسب کنند.
انگیزه ی زنان از تبدیل شدن به زنانی با ویژگی های که ذکر شد،چیست؟و سوال اینجاست آیا زنان واقعا تبدیل به هیولاهایی که مردان امروزی ادعای آن را دارند،شده اند؟
زنان به علت دارا بودن انرژی یین که ذاتا انرژی ای پاسخ دهنده و تاثیر پذیر نسبت به محیط اطراف خود میباشد،خود را با انرژی مردان و نگرش هایشان،تطبیق داده اند،اما طبیعت زنان همواره به مانند گذشته باقی مانده است همانطور که در کتاب یی چینگ ذکر شده،انرژی یین برای همیشه منتظر است تا تحت تاثیر نیرویی الهی و عظیم قرار بگیرد تا بالاخره بتواند از حالت کمون و نهفتگی خارج شود.
زنان به مانند خاک های حاصل خیز که در انتظار تبدیل شدن به باغی پر از درخت و گل ها بوده،در انتظار قاطعیت،پیچیدگی،شور و اشتیاق،فلسفه های عمیق برای جاری کردن انرژی یین خود و فرافکنی شدن انرژی های انباشته شده داغ و آتشین به سمتشان هستند اما در عوض هنگام تعامل با اکثر مردان،هیچ احساسی را تجربه نمیکنند و به همین علت سریع از مردان خود را دور میکنند.اکثر مردان قرن 21 ام،هیچ انرژی حیاتی یا لیبدوی قوی ندارند و در نتیجه قدرتشان را برای تاثیرگذاری و حمایت کردن از زنان با جاذبه ی انرژی مردانگی الهی خود،از دست داده اند.
در حالی که در فرهنگ های مهم و تاثیرگذار گذشته،مردان قرار بود نمایندگان حقیقت،پشتکار و استقامت باشند،اکثر مردان مدرن اما راحت طلب و تنبل شده و بعد میپرسند که چرا زنان امروزه انقدر تغییرکرده اند و زنانگی سنتی از بسیاری از جهات از بین رفته و یا با کاهش قابل توجهی روبه رو شده است.به سادگی اما با داشتن دانش عمیق از اسرار انرژی یین میتوان فهمید که انرژی زنانه تنها به "اطراف"خود و با انرژی هایی که با آن مواجه شده،واکنش نشان میدهد.
برای یک مرد شایسته،تمامی زنان،تجلی انرژی مقدس بُعد زنانه ی خلقت هستند و هیچ زنی ذاتا پلید و بدکاره نیست.اکثر زنان با مردانی که به خاطر از دست دادن جوهره ی انرژی مردانگی خود،ضعیف شده و جذابیت شان را کاملا از دست داده اند،بدرفتاری میکنند و یا درست با او برخورد نخواهند کرد.متاسفانه اما بسیاری از زنان نیز مردان را بدون ذره ای تلاش و کوشش از جانب اشان،با چشم بسته میپذیرند و هرگز ازمون هایی که تنها مردان شایسته قادر به از سر گذراندن انها میباشند را برای ان ها استفاده نمیکنند.
این مردان ناشایسته، تمام چیزهایی که در رابطه با زنان میبینند و تجربه میکنند،در واقع نمادی از وضعیت درونی خودشان میباشدکه توسط زنان اطرافشان به سمت خودشان بازتاب پیدا میکند.زنان تغییر نکرده اند،چراکه در گذشته نیز ذاتا تسلیم انرژی های خام و ناپایدار که هیچ تمرکز و قدرتی نداشت،نمیشدند و اکنون نیز تن به ان نخواهند داد،اما این توده ی مردان هستندکه متحول شده اند و یین ذاتا نسبت به انرژی یانگ یا انرژی مردانه "پاسخگو و واکنش پذیر" میباشد.
اصل زنانه در تانترا به عنوان یک تاک خزنده(نوعی گیاه بالارونده) توصیف میشود،در حالی که اصل مردانه به مانند پایه ای است پایدار، ثابت و قوی که تاک بر روی آن رشد میکند.نمیتوان از زنان انتظار داشت که نسبت به انرژی های بیثبات،اضطراب اور و سردرگم مردانگی مدرن، پذیرا، فداکار و منفعل باشند.
انرژی یین ماهیتی ساکن و منفعل دارد و به خودی خود تغییر نمیکند،بلکه با انرژی هایی که به آن تحمیل و به سمتش فرستاده میشود،سازگار شده و خود را وفق میدهد.انرژی یین به مانند کیتو،قبل از اینکه توسط نیرویی خارجی مورد تسلط قرار بگیرد،ذاتا خنثی بوده و نسبت به انرژی ها بی توجه و منفعل است،به مانند زمانی که یک موجود نمیتواند در تبادلات جنسی با اطراف خود قرار بگیرد و همواره در انرژی باکرگی و نهفتگی باقی خواهد ماند.به عبارت دیگر،انرژی یین فقط جذب میکند اما هیچ پاسخ متقابلی نمیدهد و الزاما خود را وارد پروسه ی کنش و واکنش با انرژی های بیرونی و خارجی نمیکند.
بدون حضور انرژی مردانهی "واقعی"، زنان نمیتوانند ویژگیهای زنانگیِ توأم با اعتماد را در خود پرورش دهند و این به معنای نابودی اصل زنانگی الهی در دنیای مدرن خواهد بود.زنان به سطح و فرکانسی از انرژی که توسط مردان اطراف به سمتشان فرافکنی میشود،واکنش نشان میدهد.پس تا زمانی که مردان به خود نیایند و پروسه ی تکامل خود را اغاز نکنند،این چرخه ی معیوب همواره ادامه خواهد داشت.
در نجوم کارمیک؛دلیل اینکه انرژی زنانگی با منسوباتی به مانند جذاب و زیبا کردن خود و زینت بخشی مرتبط میباشد،این است که به عنوان نیرویی برای جذب و کشیدن انرژی مردانه به سمت خود فعال شود.وقتی انرژی قدرتمند مردانه وجود نداشته باشد،بسیار واضح است که چرا اکثر زنان بسیاری از رفتارهای «زنانه» را کنار میگذارند.انرژی زنانگی الهی وقتی مردانگی از بین میرود،خشک و پژمرده میشود.مردانگی، ذاتاً، باید صرفاً از طریق "قدرت محض خود" وجود داشته باشد،به مانند خورشید،نه وابسته به نیروی سیارات اطرافش باشد تا تولید قدرت کند.یک مرد در زنان،که تجسم مایا هستند، تنها سطح تسلط خود بر انرژی های زنانه درونی خود را میبیند که به سمت او توسطشان منعکس میشود.
در فرهنگ هندی،الهه دورگا که مظهر انرژی زنانگی الهی تام است،اعلام کرد که تنها با مردی ازدواج میکند و درآمیخته میشود که بتواند از هر نظر روی او غلبه کند.منظور از غلبه کردن اینجا،تجاوز یا اعمال زور روی نیروی زنانگی الهی نیست.هنگامی که این مرد بتواند الهه دورگارا شکست بدهد،الهه کاملا راضی میشود و با کمال میل و وفاداری به قدرت این مرد اعتماد میکند و خود را در اخیارش قرار میدهد.
اگر مردی،دورگا را به صورت هیولا ببیند،در واقع شکست خورده و مردی بزدل است.اگر دورگا را به عنوان مادر ببیند(انرژی ای که بیشتر مردان قرن 21 ام در حال فرافکنی کردن روی زنان اطراف خود هستند.مادر مرد را بدون قید و شرط میپذیرد و به او درست را از غلط یاد میدهد،کاری که متاسفانه اکثر زنان در روابطشان با مردان در حال حاضر،درحال انجام دادنش هستند.)این مرد در مرحله نوزادی قرار دارد،جایی که هنوز نمیتواند هیچ رضایتی را برای دورگا به ارمغان بیاورد،چراکه در مرحله نوزادی،فرد فقط به نیازها مادی و جسمی خود توجه میکند و تنها به دنبال گرفتن امنیت و گرفتن از انرژی زنانه میباشد،نه بخشیدن و اضافه کردن چیزی به آن.در روان شناسی،این مردان کاملا به دنبال مادر خود در میان زنان میگردند که یکی از نماد های پسرفت تکامل انرژی مردانه در تانترا میباشد.(فرهنگ قرن 21 باعث شده مردان عمل بخشیدن به زنان را کاملا ناپسند و احمقانه بپندارند و نام هایی مثل پول یا اهن پرست و ... را روی زنان گذاشته اند)
اگر مرد دورگارا به عنوان همسر خود ببیند،میتوان انتظار تبادل انرژی های برابر را میان یکدیگر داشت.
در بینش تانترا گفته میشود که یک مرد تنها زمانی مایا را کاملا فتح کرده و به بالاترین حد انرژی مردانه دسترسی پیدا کرده است که هر زنی را به عنوان دختر خود ببیند.مرد در این مرحله از تکامل انرژی مردانه ی خود،پر از قوه مردانگی بوده و تنها تمایل او پرستش و پرورش زنان است و از آنها هیچ ترسی ندارد.
وی کاملاً آگاه است که تنها به خاطر انرژی با ثبات مردانگی الهی خودش در یک رابطه عاشقانه است که تعیین میکند زنانگی،مانند یک تاک شکوفا، چگونه در کنار او رشد و تغییر خواهدکرد،و اینکه آیا آنچه را که یک زن برای شکوفایی در کنارش نیاز دارد،خواهد داشت یا خیر.
زنان هنگامی که یک مرد در این مرحله ی بسیار پیشرفته قرار میگیرد،کاملا انرژی لطافت و معصومیت خود را فعال میکنند و با تمام وجود تسلیم وی خواهند شد؛به مانند دخترانی که به پدر خود اعتماد دارند و به او احترام میگذارند،کاملا مشتاق و کنجکاو میشوند و سعادت را در بازوان انرژی مردانه و جسارت آن،پیدا میکنند.اما اگر مردی این موارد را برای زنی تامین نکند و هیچ تلاشی برای پرورش دادن انرژی های مردانگی الهی در خود،نداشته باشد،نمیتواند زنان را به خاطر اینکه خودشان به هر طریقی که میتوانند این چیزها را پیدا میکنند و به سرعت از مردان فاصله گرفته و نسبت به ان ها اعلام استقلال و بی نیازی میکنند،سرزنش کند.